اینجا یه پاتوقه. پاتوقه اونایی که از پرس و جوی بیهدف و چرخیدن توی فضای مجازی برای پیدا کردن یه ناشر خوب واسه چاپ کتابشون خستن؛ یا هنوز نتونستن با اون ناشرایی که توی روزنامه آگهی چاپ کتاب زدن ارتباط مطمئن برقرار کنن.
همینجا یه ذره استراحت کن. یه نفسی تازه کن تا بگم برات یه سری چیزا رو!
ما یه گروهیم.یه گروه از کارکشتههای صنعت نشر.یه گروه که چند سال سابقه فعالیت پر ثمر در انتشاراتها و موسسات فرهنگی رو تو خورجینشون دارن. با زیر و بم این حرفه خوب آشناییم.آخه یه جورایی خاکشو خوردیم.خیلی هم این صنعت نحیفمون رو دوست داریم. دنیایی داره واسه خودش. توش پُره از آدمای فهیم و با سواد و کتابخون.
تو این نزدیک به دو دهه فعالیت، یه سری چیزا رو خوب فهمیدیم.
اینکه ناشرا چند گروهن.
گروه اول، اونا که خیلی حرفهای هستن و مسیر تولیداتشونو از قبل مشخص کردن و میدونن دقیقاً چه کتابایی رو میخوان چاپ کنن (حالا تو هر زمینهای) و وارد شاخههای مختلف نمیشن، مگه با برنامه ریزی مطمئن و حسابی.انصافاً هم کارشون و کتاباشون حرف نداره و ما از اینجا بهشون ادای احترام میکنیم.
گروه دوم که اصلاً ناشر نیستن. مجوز نشر این گروه اکثراً مال قدیمه. مال اون وقتا که کاغذ و زینگ و چیزای دیگه رانت داشت. این بندگان خدا هم جواز نشر گرفته بودند تا از این خوان دولتی بهره ببرن که به لطف خدا با برچیده شدن تقریبی یارانه دولتی، میگن ریشۀ خیلیهاشون از بیخ در اومده. عده کمیشون هم مجوزهاشون رو به دیوار دفتر فنیها آویزون کردن به اسم انتشارات مثلاً.
گروه سوم،ناشرایی هستن که در کنار کتابایی که خودشون در نظر دارن تولید کنن، یه نیم نگاهی هم به کتابایی که از دور و ورشون رد میشه دارن که اگه خوب باشه،اگه قابل باشه، اونا رو هم چاپ کنن برای مولف.
ما از این گروهیم . آخه ما هم ناشر شدیم بالاخره.
اگه خستگیت یه کم در رفته، 2کلام حرف حساب.
یا میدونی با دستنویس و فایل تایپ شدت چیکار کنی و چیجوری یه ناشر خوب برای سرمایهگذاری روی کتابت پیدا کنی یا نمیدونی.
یا میتونی تو این وانفسا گلیم خودتو از آب بیرون بکشی و یه کتاب خوب و جمعوجور و شیک وارد بازار بکنی یا نمیتونی.
اگه میدونی و میتونی، که هیچ. خدا رو شکر.
اگر هم نمیدونی و نمیتونی، غصه نخور. ما هستیم. راهنمائیت میکنیم. هوای همه رو داریم. اگه موندی و اعتمادت جلب شد، کتابتو بررسی میکنیم. نخواستی هم که از این صفحه میری بیرون.
اگه کتابت رو بررسی کنیم 2 حالت پیش میاد.
یا نظر ما جلب میشه و کتابتو با سرمایه خودمون چاپ میکنیم که اونوقت خوش به حال شما میشه.
یا بهت میگیم این کتاب ارزش چاپ نداره که تو این جواب ما هم 3حالت نهفته است.
یا از دست ما ناراحت میشی و میگی : «ای آدمای بیسوادِ بیذوقِ بیسلیقه که صد البته حق با شماست.»
یا توصیۀ ما رو قبول میکنی و میری روی کتابت بیشتر کار میکنی.
یا با اصرار میگی: «من در هر صورت میخوام این کتاب چاپ بشه.»
که از اینجا به بعد دیگه خونت گردن خودته! چون قراره از جیب مبارک برای چاپ کتابت پول خرج کنی.
البته این رو هم بگیم که فکر نکنی ما از این موضوع خبر نداریم. مورد داشتیم، اونقدر از ارزش کتابش آگاه و مطمئن بوده که میخواسته تمام منافع حاصل از فروش کتاب عاید خودش بشه. واسه همین حتی سرمایهگذاری ما رو هم روی کتابش نپذیرفته و خودش روی چاپ کتابش سرمایهگذاری کرده. خوب نازِ شصتش. اینجاست که پول خرج کردن برای چاپ کتاب ضرر که نداره هیچ،سود هم داره. این وسط یه عده هم کتاب رو برای رزومه و ارتقاء رتبۀ کاریشون میخوان که از این قائله مستثنان.
راستی یه چیز دیگه. الکی به این وعدههای حضور در نمایشگاه و فروش اینترنتی و فروشگاهی و چیزای دیگه که این دفتر فنیهای انتشاراتنما بهت میدن دل خوش نکن. هیچ کتابی به زور فروش نمیره. ناشر هم اگه میدونست کتابت حتما فروش میره، اونو به صورت قطعی از شما میخرید و نمیگفت: «کتابتون امانی پیش ما میمونه تا براتون بفروشیمش.»
حالا اگه هنوز از توضیحاتی که برات دادیم عبرت نگرفتی و دوست داری ادامه بدی اینجا رو کلیک کن تا ترتیب یه ملاقات حضوری تو انتشارات رو برات فراهم کنیم.
عزّت زیاد