0
«مدیریت هدف‌گرا» یا «مدیریت عزّت‌گرا»
مدت زمان مطالعه : 3 دقیقه

«مدیریت هدف‌گرا» یا «مدیریت عزّت‌گرا»

عزت زیاد و توسعه بر باد

باید برای خرید سریع به پاساژی بروی؛ در نزدیک پاساژ مشغول پارک خودرو هستی که ناگهان فردی از خانه روبه‌رویی بیرون می‌آید و می‌گوید «اینجا پارک نکن؛ جای ماشین من است». کمی عصبانی می‌شوی، می‌خواهی بگویی: «خیابان را که نخریده‌ای» یا «خیابان متعلق به همه مردم است» یا فحش بدهی یا…

 

در حقیقت ۲ گزینهٔ کلی پیش روی شماست:

  1. یا با آن فرد وارد مشاجره شوید، ماشین خود را پارک کنید، پیاده شوید و به دعوا ادامه دهید. چون حق با شماست. او دارد به شما زور می‌گوید و باید جلوی زورگو ایستاد.
  2. ترجیح دهید از خیر این جای پارک بگذرید و کمی جلوتر جای پارک دیگری پیدا کنید، چون هدف شما خرید است و مهم آن است که شما به هدفتان برسید، با کمترین هزینه.

البته انتخاب هر گزینه هزینه‌های خودش را هم دارد:

  1. ممکن است آن فرد در زمانی که شما نیستید، به خودرویتان آسیب بزند؛ پنچری کمترین هزینه است. البته هزینه زمان از دست رفته‌ای که برای مشاجره می‌پردازید را هم به هزینه بزرگ اعصاب‌خُردی‌تان اضافه کنید. در حقیقت این هزینه‌ها ممکن است شما را از هدف‌تان که خرید بوده است دور کند.
  2. شما از اینکه زیر بار حرف زور رفته‌اید ناخرسندید و احساس می‌کنید که عزت نفستان لطمه خورده است. اما شما به سادگی به هدفتان که خرید سریع بوده است می‌رسید.

 

اگر گزینه اول را انتخاب کنید، شما بیش از هدفتان به عزتتان بها داده‌اید؛ نوعی از «مدیریت عزت‌گرا».

و اگر گزینه دوم را انتخاب کنید یعنی رسیدن به هدف برایتان مهم است؛ حتی اگر کمی از آن عزت را نادیده گرفته باشید؛ نوعی از «مدیریت هدف‌گرا».

 

فرهنگ عزت

کوهن و نیسبیت، آزمایش‌هایی را ترتیب دادند که کم‌ و بیش شرایطی مشابه با شرایط بالا را ایجاد می‌کرد. در حقیقت فرد قوی‌هیکلی به فرد آزمایش‌شونده یک توهین جزئی می‌کند.

 

فرد آزمایش‌شونده که دشنام یا زور می‌شنود، می‌تواند با صبوری وضعیت را مدیریت کند؛ اما برخی از افراد در مقابل این رفتار، تمایل به مشاجره یا درگیری دارند (با آنکه می‌دانند کتک می‌خورند)، چون احساس می‌کنند عزتشان بر باد رفته است. پژوهش‌های بعدی نشان داد که رفتار افراد تابعی از فرهنگ جامعهٔ آن‌هاست. در حقیقت در «فرهنگ عزت» افراد به «عزت» بیش از «اهداف» ارجحیت می‌دهند.

مدیر عزت‌گرا نیز به عزت بیش از اهداف کلانش اهمیت می‌دهد؛ به این ترتیب او هر روز درگیر موضوعاتی می‌شود که عزتش را قلقلک می‌دهد؛ و به این ترتیب مدام اهدافش را در به خاطر عزتش از دست می‌دهد.

 

اهداف بلندمدت قربانی عزت‌های کوتاه‌مدت!

در مدیریت عزت‌گرا آن‌قدر درگیر عزت می‌شویم که از اهداف دور می‌شویم. به این ترتیب پس از مدتی یکی یکی اهداف را از دست می‌دهیم و به مرور تبدیل به فردی ضعیف می‌شویم؛ همان ضعفی که همه عزتمان را یکجا بر باد می‌دهد!

 

اما با مدیریت هدف‌گرا گاه برخی از حساسیت‌های عزت را نادیده می‌گیریم تا قوی شویم؛ آن‌قدر قوی که دیگر کسی جسارت توهین به ما را نداشته باشد؛ آن‌قدر قوی که کسی عزتمان را به بازی نگیرد!

مشکل در مدیریت عزت‌گرا زمانی بحرانی‌تر می‌شود که افراد به مرور موضوعات مختلفی را برابر با عزت بدانند؛ مثلاً نوع نشستن یا استقبال طرف مقابل را نوعی از توهین به عزت خود برداشت کنند. در این موقعیت است که اعضای «جوامع عزت» وارد تقابل‌ها و حتی نزاع‌های غیرضروری می‌شوند، هر چند خلاف منافع و اهداف آن‌ها باشد، مانند کتک خوردن از فرد قوی‌تری که دشنام داده است!

گاهی این مشکل می‌تواند ابزار دست کسی باشد که تمایل دارد شما را مدیریت کند. او به سادگی می‌تواند با یک رفتار ساده و نوعی از خدشه‌دار کردن عزتِ شما، شما را به سمت واکنشی که دوست دارد پیش ببرد. در حقیقت مدیریت عزت‌گرا، به سادگی بازی می‌خورد، به سادگی وارد مشاجره‌های غیرضروری می‌شود و به سادگی اهداف و منافع بلندمدت خود را قربانی یک عزت لحظه‌ای، گذرا و بدون منفعت می‌کند.

اولویت‌دهی، نه فراموشی!

حتما مدیریت عزت‌گرا هم دوست دارد به اهدافش برسد، همان اندازه که مدیریت هدف‌گرا دوست دارد تا عزتش حفظ شود؛ اما پرسش این است که در تعارض میان این دو تا چه اندازه حاضرید از توهین‌های کوچک به نفع اهداف بزرگتان عبور کنید؟یا برعکس!

 

فرهنگ حکمرانی در ایران را می‌توان یکی از نمونه‌های «فرهنگ عزت» دانست؛ فرهنگی که در آن پر است از تحلیل‌هایی که «منفعت ملی» در پیشگاه «عزت»، قربانی همیشگی است. به این ترتیب در بلندمدت نه تنها منافع ملی‌مان دورتر و دورتر می‌شود؛ بلکه هر مسئله کوچکی که احساس کنیم عزتمان را هدف گرفته است، تبدیل می‌شود به هیاهویی با هیچ منفعت ملی!

اگر هدف توسعه و رفاه جامعه است، می‌شود ماشین را کمی جلوتر هم پارک کرد، نیاز به مشاجره نیست؛ که عزت پایدار، توسعه‌یافتگی ایران است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *